بهار آمد،بهار آمد،خوش آمد! بهاری دلگشا و دلکش آمد نگارین کاروان گل به صحرا بنفشه با قبای زرکش آمد مرا با یاد ایِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِام جوانی به سر،سودای یاری مهوش آمد صلا یی ده که مخمور شبانگاه به صهبای صبویی دلخوش آمد خمیده شاخ گل از غنچه گویی کمانداری به تیر و ترکش آمد به جام لاله شبنم عشوه یی داد که نرگس را به دل ضعف و غش آمد به یاد چشمه های سینه ی کوه دلم مومی شد و در آتش آمد ز شش سو دلستانان پنجه و ما یکی دل کو دچار هرشش آمد همه گلهای مردم سربه راهند گل من سرگران و سرکش آمد هنوزم پای جان جلد است و چالاک اگر پای تنم لخت و لش آمد به هر می لب میالا شهریارا! حریفی جو که بی غل و غش آمد شهریار
Design By : Pichak |